گزارش صعود به قله دماوند
بسم الله الرحمن الرحیم
پنج شنبه 2مهرماه94
سرانجام پس از هفتهها انتظار و رصد وضعیت آب و هوایی قله دماوند، پنج شنبه صبح 2 مهرماه 94 راس ساعت 6:15 از پارکینگ دانشگاه به اتفاق آقای رستمی (راننده مینیبوس) راهی فتح قله دماوند شدیم. در مسیر راه آقای حسن محمدی هم به ما پیوستند تا جمع 12 نفرمون کامل بشه:
1- آقای حسن محمدی : فارغ التحصیل ورودی 81 مدیریت مالی
2- آقای سعید رحمانیان : فارغ التحصیل ورودی 82 حقوق
3- آقای امیر حسنوند : فارغ التحصیل ورودی 84 حقوق
4- آقای حسین صفری : نیروی محترم انتظامات دانشگاه
5- آقای محمدمهدی سیفی : دانشجوی ورودی 89 حقوق
6- آقای حجت جباردخت : دانشجوی ورودی 89 فرهنگ و ارتباطات
7- آقای محمد صادق بیرامی: دانشجوی ورودی 90 الهیات
8- آقای مصطفی صالحی : دانشجوی ورودی 90 حقوق
9- آقای سیدسعید هاشمی : دانشجوی ورودی 91 حقوق
10- آقای محمدحسن یگانه: دانشجوی ورودی 91 مدیریت صنعتی
11- آقای محسن ذولفقاری : دانشجوی ورودی 92 فرهنگ و ارتباطات
12- آقای محمدحسین ملک نژاد : دانشجوی ورودی 92 مدیریت بازرگانی
از جاده هراز راهی پلور شدیم و بعد از گذر از بومهن و رودهن به دو راهی دماوند-فیروزکوه و آمل رسیدیم و مسیر را به سمت آمل ادامه دادیم. خروجی روستای رینه که علامت آن وجود مجسمه یک کوهنود که به سمت قله دماوند اشاره میکند است، از جاده اصلی خارج شدیم و با توقف کوتاهی که داشتیم فرصت شد که آخرین ملزومات رو از سوپرهای اونجا بخریم.
ساعت 9:15 بود که به قرارگاه کوهنوردی (ابتدای مسیرخاکی رسیدیم) و با تعویض ماشین، به وسیله یک نیسان راهی گوسفند سرا شدیم. بعد از یک نیسان سواری جانانه در یک مسیر جانانه تر ساعت 9:45 بود که در منطقه گوسفندسرا (بارگاه دوم) با ارتفاع 3000 متر از سطح دریا، از نیسان پیاده شدیم.
چند دقیقهی اول رو صرفا با نگاه کردن به عظمت و زیبایی بام ایران گذراندیم و پس از انجام حرکات کششی و انداختن زحمت بارهای اضافی به گردن قاطران ورزیده اونجا، ساعت 10:40 بود که صعود ما به سمت بارگاه سوم شروع شد.
شیب ملایم و مسیر راحت و روحیه عالی تیم باعث شد که سه ساعته در بارگاه سوم (ارتفاع 4200متری) برسیم. توقف مختصری کردیم و منتظر رسیدن قاطران گرام شدیم. بعد از نماز و یک نهار سبک و استراحتی کوتاه بخاطر هم هوایی و عادت کردن به ارتفاع، ساعت 16:15 به مدت یک ساعت تا ارتفاع 300 متر بالاتر صعود کردیم و مجددا به پناهگاه بارگاه سوم برگشتیم.
در مسیر و داخل پناهگاه توریستهای خارجی زیادی به چشم میخورد از سراسر دنیا. عمدتا لهستان. بعضیهاشون ناراحت بودن از اینکه نتونسته بودن تا قله برن و میگفتن تحمل فشار هوا تو ارتفاعات بالاتر براشون خیلی سخت بوده و نتونستن ادامه بدن. آخه بلندترین ارتفاع کوه های لهستان 2500 متره !
بعد از نماز مغرب و عشاء و صرف سوپ برای شام و گپی کوتاه با سایر کوهنوردان مهیای خواب شدیم.
جمعه 3مهرماه 94
بیدار باش ساعت 4:30 بامداد. نماز صبح و صرف چای و یک ته بندی مختصر و مقوی و یاعلی. ساعت 5:20 دقیقه بود که از پناهگاه بارگاه سوم راهی بام ایران شدیم. الحمدلله هوا عالی. روحیه تیم عالی. سرقدم عالی. همه چی عالی. اکثر شرایط برای یک صعود عالی فراهم بود.
با سرقدمی حسنآقای محمدی حدود ساعت 8 صبح بود که به آبشار یخی با ارتفاع 5100 متری رسیدیم. به گفته اکثر دماوند رفتهها داستان اصلی بعد از آبشار یخی شروع میشه. افزایش شیب دامنه از طرفی و کاهش دما، فشار و اکسیژن هوا از طرفی دیگر سبب میشه که مردهای روزگار مشخص بشن.
الحمدلله تا اینجای کار همه 12 نفر گروه بدون مشکل موفق به صعود شده بودند. شوق رسیدن به قله در چشم تک تک اعضای گروه مشخص بود.
حدود ساعت 10 بود که بوی آزاردهنده گوگرد نوید نزدیک شدن به قله رو میداد. ولی از طرفی مسیری بسیار دشوار و نفس گیر پیش رو بود. شیب سنگین و برف زیاد موجب شد کمی از سرعت کم شده و به تعداد استراحتها اضافه بشه. اواخر مسیر بود که 2 نفر از گروه عقب ماندند و مابقی با ادامه مسیر ساعت 11 بود که قدم بر بلند ترین ارتفاع ایران (5676 متر) گذاشتند. خوشحالی هر کس به نحوی بود. یکی خیره شده بود به افق. یکی سلفی میگرفت و البته بعضی ها هم بصورت دراز کش ابراز خوشحالی میکردند.
بعلت نامساعد بودن شرایط (بوی گوگرد و فشارهوا و دمای کم) بعد از گرفتن کلی عکس ساعت 11:10 فرودمون رو شروع کردیم. گوشه ذهن ناراحت اون دو عزیزی که همراهمون نبودند بودیم که البته مطلع شدیم الحمدلله به کمک یک فرشته (!) اون ها هم خودشونو به قله رسونده بودند.
حماسه تاریخی بوقوع پیوست. تمامی 12 نفر گروه بدون هیچ مشکلی موفق به فتح قله شدند. کسانی که اکثرا برای اولین بار تجربه چنین برنامه و ارتفاعی رو داشتند.
با کاهش سریع ارتفاع ، حدود 14:30 بود که به بارگاه سوم برگشتیم. وسایلها رو جمع کردیم و بعد از استراحتی کوتاه ساعت 15:35 دقیقه به سمت گوسفندسرا راهی شدیم و ساعت 18 رو نشون میداد وقتی که به انتهای مسیر یعنی گوسفند سرا رسیدیم. نماز مغرب و عشاء رو در مسجد صاحب الزمان پای کوه خوندیم و بعد از رسیدن قاطرها و وسایل، با نیسان راهی آبگرم لاریجان-رینه شدیم. بعد از خستگی و کوفتگی کوهنوردی هیچ چیزی به اندازه آبگرم نمیچسبه.
بعد از آبگرم حدودا ساعت 22 بود که آثار گرسنگی بعد از دو روز غذای حاضری و سبک خوردن و یک هفته رژیم غذایی سختگیرانه (!) داشت هویدا میشد که با زدن دوسیخ کباب کوبیده لذیذ در روستای لاریجان بطور کامل رفع شد.
ساعت 23 به اتفاق آقای رستمی (راننده مینیبوس) راهی تهران و دانشگاه شدیم و یک خواب شیرین داخل مینیبوس با رویاهای دماوندی. و در سرانجام ساعت 1:30 بامداد این صعود پاییزه و افتخارآفرین با پیاده شدن در دانشگاه به پایان رسید.
عرض تبریک خدمت تمامی فاتحان و آروزی توفیق روزافزون در فتح قلههای زندگی
جای همه علاقه مندان و عزیزان غایب بالاخص آقا جواد خالی...
شادی روحش صلوات...
گزارش و تهیه از محمدحسن یگانه